عبادت تفریح است. بنابراین چنانچه به معبدی رفتی و خیلی جدی شدی معبد را عوضی گرفتی. برای خندیدن به معبد برو، برای شادمانی و لذت به معبد برو، برای جشن و سرور به معبد برو. سرمست باش، بانشاط باش در حال جشن و پای‌کوبی، در حال آوازخوانی و در حال رقص. بگذار کائنات از طریق تو مجال بازیگوشی بیابند. بگذار بازیگوشی تنها عبادت تو باشد، بگذار نشاط و شادمانی تنها نیایش تو باشد و... خوش باش، لذایذ را دریاب. خداوند شئ نیست موضع است. موضع جشن و سرور. غصه را دور بریز! او به تو خیلی نزدیک است. به پای‌کوبی برخیز. این چهره ماتم‌زده را کنار بگذار. این توهین به مقدسات است چه او بسیار نزدیک است... با جسم خود به مخالفت برنخیز، آن خانه توست. بر ضد آگاهی‌ات نباش زیرا بدون آگاهی شاید خانه‌ات بسیار آراسته باشد اما صاحب خانه‌ای نخواهد داشت، تهی خواهد بود. آنها در کنار هم زیبایی و زندگی برتر و کامل‌تری می‌آفرینند